وضعیت بدنی یا پوسچر یا ترتیب قرارگیری نسبی بخش های مختلف بدن برای یک فعالیت خاص.
به تعریف دیگر،پوسچر یعنی ترکیب وضعیت تمام مفاصل بدن در هر لحظه از زمان.
تعاریف مختلف برای وضعیت بدن:
وضعیت بدنی،یعنی ترکیب ساختار مفاصل بدن در هر لحظه از زمان.
وضعیت بدنی،یعنی ارتباط قسمت های مختلف بدن نسبت به خط ثقل.
وضعیت بدنی،یعنی ترتیب قرار گرفتن صحیح و متناسب اجزای بدن.
وضعیت بدنی از نظر ارتوپدی،معیاری است که اثر کارآیی مکانیکی را بر سیستم عصبی عضلانی در وضع قائم می سنجد.
وضعیت بدنی از نظر تیپ شناسی،قرارگرفتن بدن :
سر در حالت مستقیم،نگاه به طرف جلو،ران ها کاملا صاف،زانوها نسبت به ران ها در زاویه صحیح ،انگشتان پا در حالت مستقیم و پاشنه ها نیز در یک امتداد قرار داشته باشند .
البته در مورد وضعیت بدنی انسان از دیدگاه های مختلف میتوان تعاریف مختلفی را ارایه نمود.
از نظر یک جراح ارتوپد،پوسچر می تواند نشانه سلامت سیستم اسکلتی-عضلانی شمرده شود.
درحالی که برای یک هنر پیشه، پوسچر وسیله ای برای ابراز احساسات و شخصیت است.
پوسچر:
از دیدگاه یک کینزیولوژیست، پوسچر مقیاسی است که کارایی مکانیکی،حس وضعیت، بالانس عضلانی و هماهنگی اعصاب و عضلات را نشان می دهد.
برای اهداف تجربی،هیچ وضعیتی را نمی توان بطور کامل شرح داد .
همان طور که اشاره شد پوسچر به معنی وضعیت است و یک موجود چند بخشی مثل بدن انسان نمی تواند یک وضعیت واحد داشته باشد و دائما وضعیت های متفاوتی به خود می گیرد.
به ندرت،یکی از وضعیت ها را حفظ می کند.
اندازه گیری یا ضبط الگوهای وضعیتی یک فرد،مستلزم مشاهده طولانی مدت وگرفتن تصاویر متعدد ازحرکات فرد و حالت ثابت اوست.
شاید به همین دلیل اغلب تحقیقات در مورد وضعیت مربوط به وضعیت ایستاده ارادی هستند.
مشکل بعدی در تجزیه و تحلیل وارزیابی وضعیت انسان:
تنوعی که در فیزیک افراد مختلف نمایان است.
مشخصات نژادی،ارثی و فامیلی روی وضعیت موثرند.
از این رو ارائه قوانین صریح ،در مورد وضعیت کار قابل قبول به نظر نمی رسد و نمونه های ارائه شده در مورد وضعیت، فقط شامل افراد متوسط القامه می تواند باشد.
به نظر کسانی که روی حرکات انسان تخصص دارند، وضعیت فعال یا پویا نسبت به وضعیت های غیر فعال یا ایستا شایان توجه بیشتری هستند .
اما مطالعه وضعیت ایستاده علاوه بر این که روش عملی تری است،اهمیت دیگری نیز دارد.
این که وضعیت ایستاده را می توان به عنوان مبداء حرکت،برای بسیاری از الگوهای وضعیتی که توسط افراد ارائه می شوند(درحالت استراحت یا حرکت) در نظر گرفت.
از آنجایی که تقریبا تنوع بی شماری در مورد وضعیت های فعال هست و قضاوت کردن در مورد آنها مشکل است،قبول کردن وضعیت ایستاده به عنوان قاعده ای که وضعیت های دیگر از آن ناشی می شوند به نظرقابل قبول می رسد.
اما باید به یاد داشته باشیم که اهمیت وضعیت ایستاده در ارتباط مستقیم با میزانی است که وضعیت بدنی عادی فرد را نشان می دهد.
تکامل وضعیت بدنی
جنین در رحم،حالت های مختلفی به خود میگیرد؛
اما به طور کلی،ستون فقرات او با یک انحنای محدب به دیواره رحم تکیه کرده است و شکل خمیده ای دارد.
سر،دست ها و پاهای جنین هم خمیده هستند.
اما بعد از تولد،وضعیت بدن بر اثر نیروی جاذبه تغییر می کند و تکامل می یابد.
معمولا شانه ها،آرنج،مفاصل رانی و زانوهای نوزاد خمیده است .
این خمیدگی تا۱۵ الی۳۰ درجه،یک پدیده طبیعی است .
طفل در وضعیت تقریبا افقی می خوابد و قادر نیست سر و تنه خود را نگه دارد.زمانی که قادر به انجام این کار می شود و می تواند بنشیند،سنگینی سر همراه با خمیدگی مفاصل رانی و لگن،یک خمیدگی محدب طویل در ستون فقرات به وجود می آورد که طبیعی است.
زمانی که طفل می تواند بایستد و یا راه برود ،عضلات راست کننده پشت تا گردن و مفاصل رانی ،تکامل پیدا کرده اند و مهره ها تقریبا درحالت مستقیم قرارمی گیرند؛
ولی در هنگام ایستادن،نیروی جاذبه باعث می شود که لور دوز کمری افزایش یابد و شکم برجسته شود .
این مسآله با افزایش رشد بهبود نسبی پیدا می کند .
انواع وضعیت بدنی:
۱٫وضعیت های غیر فعال
وضعیت هایی هستند که در هنگام استراحت و خواب پدید می آیند و طی آن،فعالیت عضلات بدنی به حداقل می رسد.
این دسته از وضعیت ها ،برای اعمال حیاتی نظیر تنفس و گردش خون مناسب هستند.
۲٫وضعیت های فعال
این نوع از فعالیت ها خود به دو دسته تقسیم میشوند:
الف_وضعیت های ایستا
این نوع از وضعیت ها الگوی وضعیتی ثابتی هستند که با اعمال متقابل گروه های مختلف عضلانی(کم و بیش به طور ایستا)به منظور ثبات مفاصل در برابر جاذبه و یا دیگر نیروهای خاص عمل می کنند.
بدن را در وضعیت صاف و متعادل نگه می دارند .
ب- وضعیت های پویا
وضعیت های پویا از جمله وضعیت هایی هستند که برای حرکت،اساس مناسبی را شکل می دهند.در این نوع،الگوی وضعیتی دائم تغییر می کند و خود را همگام با تغییر شرایطی که در نتیجه حرکت حادث می شود،تطابق میدهد .
اهمیت وضعیت ایستا:
هماهنگی که وضعیت ایستا مشاهده می شود،تا حد زیادی نشان دهنده هماهنگی در وضعیت ها وحرکات دیگر فرد است.
فرد در هنگام حرکت،همان وضعیت ایستا را دنبال می کند .
به عبارت دیگر،وضعیت های پویا،همان وضعیت های ایستای پی در پی تکرار شونده هستند .
در یک جمله می توان گفت:”وضعیت های پویا،مجموعه ای از وضعیت های ایستا هستند.”
وضعیت ایستا برای انسان(ایستاده)،در مقایسه با وضعیت چهار دست و پا(در حیوانات) تفاوت بسیاری دارد.
در انسان ،اندام فوقانی آزاد است و فرد می تواند محیط را به راحتی دستکاری کند؛
طوری که بین فکرخود ومحیط ارتباط برقرار سازد.
معایب وضعیت بدنی ایستاده انسان نسبت به وضعیت چهار دست و پا :
۱.کم بودن سطح اتکا در حالت ایستاده؛
۲.بالاتر قرارگرفتن مرکز ثقل.
این دو عامل سبب می شوند که تعادل به راحتی به هم بخورد .
به علاوه ،توزیع وزن همواره به صورت متقارن نیست.
همچنین،نوساناتی به طرف جلو و عقب در انسان دیده می شود.
به این ترتیب،این دو عامل اخیر نیز مزید بر علل فوق می شوند و تعادل فرد بیشتر بر هم می خورد.
باتوجه به آنچه که بیان شد ،برای حفظ ستون مهره ها ،به انقباضات عضلانی و صرف انرژی زیاد نیاز داریم .
ولی عوامل هدایت کننده رباطی و کپسولی همراه با تطابق نسبی سطوح مفصلی،انرژی لازم رابه حداقل می رسانند .
در میان گروه های عضلانی مختلف،گروه عضلات بازکننده ستون مهره ها،برای تداوم وضعیت بدنی صاف در مقابل جاذبه بیشتر به کار می روند .
به همین علت،به عضلات ضد جاذبه معروف هستند.
تقسیم بندی وضعیت بدن:
نوع دیگر تقسیم بندی وضعیت بدن ،درجه بندی آن است .
وضعیت بدن را به چهار درجه تقسیم می کنند:
۱٫وضعیت بدنی عالی یا وضعیت بسیار متناسب
۲٫وضعیت بدنی خوب ،اما نه مطلوب
۳٫وضعیت بدنی متوسط، اما نه بدترین وضعیت ممکن
۴٫وضعیت بدنی بد
دروضعیت بدنی عالی: سر وشانه ها به صورت متعادلی روی لگن ،ران و مچ پاها قرار می گیرند.
چانه هم در همان وضعیت بدنی نگه داشته می شود.
جناغ،قسمتی از بدن است که تا حد امکان به سمت جلو کشیده می شود.
شکم نیز به سمت عقب کشیده می شود وحالت صاف پیدا می کند.
انحنای ستون مهره ها درحدطبیعی است.
در وضعیت بدنی بد: سر به سمت جلو می آید و زاویه مشخصی،در قفسه سینه ایجاد می شود.
شکم کاملا شل است وبه سمت جلو برجستگی دارد.
انحنای ستون مهره ها بیش از حد طبیعی است.
شانه ها نسبت به لگن در قسمت خلفی قرار دارند.
“درجه بندی وضعیت بدنی”
A: وضعیت بدنی عالی
B:وضعیت بدنی کیفوز و لوردز همزمان
C:وضعیت بدنی پشت صاف
D:وضعیت بدنی پشت تابدار
عملکرد عضوی
مشخصه ای که غالبا در مورد وضعیت خوب اظهار می شود،ارتباطی است که راستای بدن باعملکرد عضوی دارد.
الگوهای وضعیت بدنی را نمی توان بخوبی مشخص کرد؛
مگر اینکه به جریان های حیاتی فیزیولوژیک مخصوصا تنفس، گردش خون،هضم و دفع اجازه عملکرد طبیعی بدهند.
برای ثابت کردن این مساله،شواهد بالینی قابل ملاحظه ای ارائه شده است،ولی شواهد تجربی نادر هستند.
برخی شواهد،بین عملکرد قاعدگی ووضعیت ارتباط نشان می دهند.
هافمن، یافته های معاینات منظم ارتوپدی مربوط به دو گروه دختران دانشجو را مطالعه کرد.
یک گروه ،قاعدگی دردناک داشتند وگروه دیگر،بدون درد بودند.
معلوم شد که دو گروه ،درمورد دو وضعیت بدنی، اختلاف معنی داری دارند(چرخش قدامی وخلفی گردن وغیر قرینه بودن ران ها).
همین طور فاکس، درمورد قاعدگی دردناک و ارتباط آن با وضعیت بدنی مطالعه کرد و در مورد شیوع قاعدگی دردناک در سه گروه از زنان به تحقیق پرداخت.
یک گروه پشت گرد(کیفوز) و یک گروه،چرخش لگن غلط داشتند.
او متوجه شد که شیوع قاعدگی دردناک و شدت آن در گروه پشت گرد،نسبت به گروه کنترل بیشتر است.
برخلاف هافمن، او نتوانست بین چرخش لگن وقاعدگی دردناک ارتباطی پیدا کند.
وضعیت درست بدن:
در این وضعیت بدنی قدامی ترین قسمت سینه وخلفی ترین قسمت،کفل ها هستند
بدن به طور یکنواخت درطرفین خط عمودی واقع است.
این وضعیت به اجزای استخوانی،تعادلی می دهد که برای حفظ آن،به کمترین مقدار نیروی عضلانی نیاز دارد.
قوس های ستون فقرات در وضعیت مطلوب وطبیعی خود می باشند.
گروه های عضلانی متقابل،به صورت متعادل در عملکرد متقابل هستند.
فعالیت های عضلات در قسمت های مختلف بدن:
۱٫پا:
هیچ یک از عضلات کف پایی در هنگام ایستادن طبیعی فعال نیستند.
ولی در هنگام بلند کردن پاشنه و یا انگشتان درطول راه رفتن،فعال می شوند.
۲٫ساق:
عضلات پشت ساق خیلی فعال تر از عضلات قدامی(جلوساق)هستند.
هر انحرافی به سمت جلو یاعقب ،فعالیت جبرانی عضلات را موجب می شود تا بدن به وضعیت تعادل عمودی بازگردد.
بلند شدن روی انگشتان یا پوشیدن کفش پاشنه بلند، موجب فعالیت عضلات جلو و خلف ساق می شود.
۳٫ران ومفصل ران:
در وضعیت ایستاده راحت،فعالیت بسیار کمی ذر عضلات ران دیده می شود.
انحراف از حالت عمودی در عضلات سرینی میانی و کشنده پهن نیام،فعالیت ناگهانی جبرانی ایجادمی کند.
عضله سوئز خاصره ای دائما فعال است تا از باز شدن زیاد ران ممانعت به عمل آورد.
۴٫ستون مهره ها:
در عضلات ساکرواسپاینالیس(خاجی-شوکی)و یا عضلات شکمی،فعالیت کمی هست که به موقعیت خط ثقل نسبت به ستون مهره ها بستگی دارد.
فعالیت توسط یکی از دوگروه عضلات صورت می گیرد.
فعالیت خفیف تا متوسط عضلات پشت،حداقل سه برابر فعالیت عضلات شکمی گزارش شده است.(کلاوسن)
۵٫اندام های فوقانی:
وضعیت صحیح مفاصل درعضوی که به صورت غیر فعال آویزان است،توسط فعالیت خفیف تعدادی از عضلات حمایت می شود.
عضله دندانه ای قدامی وفیبر های فوقانی عضله ذوزنقه ای،کمربند شانه ای را حمایت می کنند.
عضله فوق خاری نیز از دررفتگی بازو به سمت پایین جلوگیری می کند.
به نظر می رسد در حالتی که بازو به صورت غیر فعال آویزان است،در عضلاتی که از مفاصل آرنج ومچ عبور می کنند هیچ فعالیتی وجود ندارد.
وضعیت بدنی استاندارد:
برای ارزیابی وضعیت افراد مختلف، به معیارهایی نیاز است.
تاثیر جاذبه ،برقسمت های مختلف بدن اهمیت خاصی دارد.
وقتی خط ثقل از وسط محور مفصل عبور می کند،گشتاور جاذبه ای در مفصل به وجود نمی آید؛
اما اگر خط جاذبه با فاصله از مرکز مفصل بگذرد،گشتاور جاذبه ای ایجاد می شود.
این امر موجب حرکت بخش هایی از بدن حول محور مفصل می شود.
در سطح سهمی،اگر خط جاذبه از قدام مرکز مفصل عبور کند،بخش بالایی به سمت جلو و اگر خط جاذبه از خلف عبور کند، بخش بالایی به سمت خلف متمایل خواهد شد.
برای اینکه گشتاوری ایجاد نشود ،خط جاذبه باید از مرکز تمام مفاصل بدن بگذرد.
ساختمان طبیعی بدن قادر به ایجاد چنین وضعیتی نیست.
در ضمن،عبور خط جاذبه از مرکز مفاصل بدن، خود اثر سوئی روی انعطاف پذیری وتحرک دارد.
در وضعیت ایستاده به طور طبیعی و یا وضعیت بدنی استاندارد ،خط جاذبه از نزدیک مرکز مفاصل می گذرد و حداقل گشتاوری را روی مفاصل به وجود می آورد.
وضعیت استاندارد وضعیتی است که فشارهای وارده به بدن کمتر باشد وبدن در این وضعیت، از کارایی بالایی برخوردار باشد.
همان طور که مشخصات جسمی دو نفر باهم یکی نیست،الگوی ظریف وضعیتی نیز باید از یک شخص به شخص دیگر متفاوت باشد.
این گوناگونی و تفاوت زیاد در وضعیت، به دلیل شکل و اندازه بدن هر شخصی است.
البته، وضعیت استاندارد، صرف نظر از شکل و اندازه بدن در نظر گرفته می شود.
خصوصیات بدن با وضعیت استاندارد :
۱.میزان انعطاف پذیری عضلات در حد مطلوبی باشد.
۲.دامنه حرکتی مفاصل درحد طبیعی باشد.
۳.قدرت عضلانی در حد کافی باشد.
۴.بین عضلات،هماهنگی خوبی وجود داشته باشد.
۵.عناصر رباطی و کپسولی ،طبیعی باشند و دچار سفتی یا شلی غیر طبیعی نباشد.
فواید وضعیت استاندارد:
در وضعیت استاندارد،ویژگی های زیرحاکم است :
۱.انتقال وزن به طور مناسب صورت می گیرد.
۲.کار عضلانی کاهش می یابد.
۳.فعالیت ها، راحت تر و بهتر انجام می شود.
۴.خستگی، دیرتر ظاهر می شود.
۵.صدمات مفصلی و رباطی یا درصد زیادی کاهش می یابد و درد های مفاصل کم می شود.
وضعیت بدنی غیر استاندارد:
وضعیتی را که نسبت به وضعیت استاندارد دچار انحراف باشد،وضعیت غیر استاندارد گویند.
عوامل زمینه ساز وضعیت غیر استاندارد:
۱٫عوامل عمومی
این عوامل که کارایی سیستم عصبی را در کنترل وضعیت دچار نقصان می کنند،شامل موارد زیر است:
اختلالات روانی مثل افسردگی
شرایط بد بهداشتی
ضعف عمومی طولانی مدت
خستگی طولانی مدت
۲٫عوامل موضعی
این عوامل که وضعیت فرد را از حالت طبیعی خارج می کنند و راستای صحیح مفاصل را به هم می زنند، شامل موارد زیر می باشند:
ضعف یک عضله یا گروهی از عضلات
کوتاهی یک عضله یا گروهی ازعضلات
فشارهای کاری
فشار موضعی
درد عضلانی
در وضعیت غیر استاندارد،عدم هماهنگی درفعالیت عضلات وجود داشته و کار اضافی بر بدن تحمیل می شود.
خط جاذبه نیز از نزدیکترین فاصله مرکز مفاصل عبور نمی کند.
بنابراین، مقدار زیادی گشتاور جاذبه ای ایجاد می کند.
زیاد استفاده کردن از عضله،باعث مصرف بیشتر انرژی و خستگی بیشتر عضله می شود.
همچنین برای اینکه مفاصل از راستای صحیح برخوردار شوند،فشار زیادتری را تحمل می کنند که در دراز مدت،آسیب دیده و دردناک می شوند.
وضعیت بدنی درهنگام ایستاده به شکل معمولی:
در هنگام ایستادن به شکل معمولی،عضلات بازکننده و عضلات خم کننده،هردو منقبض شده تا اندام ها را به صورت ستونی در آورند.
به این حالت،واکنش نگه دارنده مثبت می گویند.
انسان در حالت ایستاده،بیشتر در تعادل پویا است تا تعادل ایستا.
او می تواند وضعیت ایستاده را با مختصری فعالیت عضلانی در تنه و ساق ،حفظ کند.
این کار با مطالعات الکترو میو گرافی ،یعنی ثبت فعالیت عضلات ثابت شده است.
با ایجاد انقباض در عضلات پشت ساق ،فرد از افتادن به جلو جلوگیری می کند.
با ایجاد انقباض در عضلات جلوی ساق ،فرد به جلو کشیده می شود و می تواند از افتادن به عقب جلوگیری کند.
انقباض عضلات طرفی نیز از افتادن فرد به طرفین جلوگیری می کنند
به این جهت است که در هنگام بلند شدن، به جلو و عقب و یا پهلو به پهلو، تلو تلو می خوریم.
با هر حرکت زیاده از حد، به وسیله انقباض عضلانی مناسب مخالفت می شود.
در هنگام روز،تعادل بیشتر توسط چشم ها حفظ می شود.
اشخاص نابینا برای حفظ تعادل خود در اتوبوس و یا ترن نسبت به افراد بینا با مشکلات بیشتری روبه رو هستند؛
زیرا در افراد نابینا، تعادل به وسیله گیرنده های عمقی ساق ها و همچنین عملکرد دهلیزی حفظ می شود.
ساز و کار دهلیزی – وستیبولار درانسان رشد کمی دارد.
ولی در مواقع خاصی نظیر شیرجه رفتن در آب و یاشنای زیرآبی ،تنها مکانیسم موثر برای جهت یابی بدن است.
راستای بخش های مختلف بدن وتحرک وضعیتی:
خانم هلبراند نشان داد که حتی وضعیت ایستاده صاف را نمی توان کاملا استاتیک دانست.
او نتیجه گرفت که ایستادن در واقع به معنای حرکت روی یک سطح ثابت است.
تجارب او نشان داد که مرکز ثقل روی سطح اتکا بی حرکت باقی نمی ماند(هرچند که فرد سعی کند ثابت بایستد)بلکه به سمت جلو،عقب یا طرفین حرکت می کند.
به علت این حرکت ،افراد دائما در حال نوسان هستند.
وقتی از این نوسانات با راه های مصنوعی جلوگیری شود، تمایل به زمین خوردن ایجاد می شود.
از این روبه نظر می رسد که نوسانات به عنوان یک پمپ عمل می کنند و به بازگشت وریدی کمک می کنند وباعث خون رسانی کافی به مغز و حفظ هوشیاری می شوند.
درهمین تجربه خانم هلبراند متوجه شد که نوسان های فرد طوری به دقت متعادل می شوند که وضعیت خط ثقل نسبت به سطح اتکا بطور متوسط بصورت قابل ملاحظه ای ثابت باقی می ماند.
در نتیجه به نظر می رسد که یک عامل کنترل کننده روی تمایل فرد به نوسان وجود دارد.
ظاهرا یک رفلکس کششی ،حس کینستتیک و بینایی همگی درمنحصر کردن نوسانات روییک محیط محدود فعال هستند ،محیطی که به خوبی در میان مرزهای سطح اتکا واقع شده است.
درمتون مربوط به وضعیت ،غالبا دیده می شود که دروضعیت بدنی ایستاده ایده آل،خط ثقل ارتباط بخصوصی با برخی نقاط مشخص آناتومیکی خاص دارد.
مثل زائده پستانی و زائده آخرومی ،اتصالات بین قوس های مهره ای قدامی وخلفی،ترو کانتر بزرگ ران،زانو و قوزک خارجی.
ارزیابی وضعیت بدنی ایده آل:
متاسفانه ارزیابی وضعیت ایده آل کار آسانی نیست!
چرا که تنوع ساختمان های بدنی به تنهایی موجب اختلاف نسبت بین خط ثقل و نقاط مشخص آناتومیکی میشود.
همچنین تاثیر سن روی ترکیب بدنی باید منظور شود.
بهترین کار این است که از موقعیت خط ثقل به عنوان یک نشانه کلی از وضعیت خوب استفاده شود.
واقع گرانه تر است اگر در وضعیت ایستاده برای محل خط ثقل یک محدوده طبیعی در نظر گرفته شود که توقع داریم در وضعیت طبیعی بدن ،خط ثقل دراین محدوده قرار گیرد.
باوجود این برای ارزیابی وضعیت از یک استاندارد استفاده می شود تا به کمک آن بتوان در مورد وضعیت فرد قضاوت کرد.
در این وضعیت کمترین میزان استرس استرین و بیشترین کارایی وجوددارد.
کندال مدعی است که هیچ فردی را ندیده است که از هر نظر بااستاندارد مطابق باشد.
لگن:
بدون در نظر داشتن پاها به عنوان سطح اتکا می توان گفت که لگن ،کلید راستای وضعیت بدنی خوب و یا بد است.
عضلاتی که مسئول راستای صحیح لگن هستند (اعم ازقدامی،خلفی ،جانبی)دارای اهمیت زیادی در حفظ راستای کلی هستند.
عدم تعادل عضلات متقابل ،راستای لگن را تغییر داده و در نتیجه روی وضعیت قسمت های بالاترو پایین تر اثر می گذارند.
نسبت لگن نسبت به خط مرجع ،به مقدار زیادی مرتبط با نسبت این ساختمان به ران می باشد.
در نمای جانبی خط مرجع کمی پشت ران است پس لگن را استابولوم قطع می کند.
لازم است که بدانیم دروضعیت استاندارد،وضعیت طبیعی لگن به چه صورت است!
زیرا این نقطه مرجع کافی نیست چرا که تیلت لگن به جلو وعقب،حول محوری است که از مفصل ران عبور می کند.
به خاطر تنوع در ساختمان لگن نمی توان یک نقطه را در قدام لگن در نظر گرفت که با یک نقطه مشخص در خلف روی صفحه افقی باشند.
برخی آناتومیست ها معتقدند خار خاصره قدامی فوقانی و سمفیز عانه، روی یک صفحه عمودی باشند
که ظاهرا قابل قبول ترین وضعیت طبیعی در یک راستای استاندارد در وضعیت قائم می باشد.
از لحاظ فعالیت عضلانی هم که به این دو نقطه چسبیده اند هم قابل قبول است.
عضله راست شکمی از عانه به جناغ و راست رانی،خیاطه و کشنده پهن نیام از خار خاصره ای قدامی فوقانی به پایین ران چسبیده اند.
در وضعیت بدنی خنثی ،این گروه های متقابل دارای مزیت مکانیکی مساوی دریک خط کشش صاف خواهند بود.
اندام تحتانی:
موقع برخورد باوضعیت ستون فقرات ،لازم است که پاها از لحاظ راستا ،تقارن ودامنه حرکتی و قدرت ارزیابی شوند!
چرا که اختلال در این مورد تاثیر مستقیم روی وضعیت لگن دارد و به نوبه خود ستون مهره ها را تحت تاثیر قرار می دهد.
برخی از مواردی که موجبات تغییر شکل ستون فقرات را فراهم می آورند عبارتند از:
۱٫ زانوی پرانتزی
۲٫ زانوی ضربدری
۳٫ زانوی خم
۴٫ زانوی عقب رفته
۵٫ ران دور شده
۶٫ ران نزدیک شده
۷٫ صافی کف پا
۸٫ کوتاهی آشیل
۹٫ کوتاهی دور سی فلکسورها
تعادل وسکون در حالت ایستاده:
مرکز ثقل بدن:
ثقل بدن نقطه ای است که وزن بدن از هر طرف درآن به طور مساوی است.
در هر بدنی مرکز ثقلی وجود دارد،اگر قرار باشد که در این نقطه بدن را حفظ کنیم باید تعادل برقرار گردد.
در حقیقت می توان گفت مرکز ثقل،محل قرار گرفتن مرکز توده وزن بدن است.
مرکز ثقل در برخی اجسام در وسط آن قرار گرفته است.
مثلادر حالت ایستاده، این مرکز در وسط بدن قرار دارد ولی در بعضی اشیا مثل حلقه ،مرکز ثقل آن در وسط توده آن قرار ندارد یا مثلا مرکز جسم به شکل L در درون ماده آن قرار نگرفته است بلکه در خارج از جسم واقع شده است.
در حالت خم شده بدن ،مرکز ثقل خارج از بدن قرار می گیرد.
تعادل پایدار وناپایدار:
وقتی جسمی پایدار است که خط عمودی گذشته از محل قاعده قرار گرفتن آن بر زمین بگذرد.
در حالت ایستاده به طور طبیعی در انسان چنین حالتی وجود دارد اگربر روی انگشتان پا از زمین بلند شویم،مرکز ثقل از محل قبلی خود اندکی بالاتر می رود.
اگرفشار خارجی بر بدن وارد شود،بدن از حالت سکون خارج می شود وسعی می کند که حالت سکون جدیدی برای خود بیابد.
وقتی قاعده جسم کوچک است،سکون ناپایدار است مثل متعادل کردن یک چوب بر نوک انگشتان.
مرکز ثقل یک کره همیشه از زمین ثابت است،چه در حال حرکت باشد وچه در حال سکون.
مقاومت در برابر افتادن:
اجسامی که قاعده باریکی دارند مثل یک مداد،تعادلی کمتر از اجسامی دارند که دارای قاعده پهن و ارتفاع کمی هستند. برای حفظ تعادل سه عامل موثراست:
- سطح قاعده
- محل قرار گرفتن مرکز ثقل
- ارتفاع
هرچه مرکز ثقل پایین تر و قاعده پهن ترباشد،جسم پایدارتر است.
در انسان چون ارتفاع بدن زیاد است،این خود عامل عدم تعادل است.
سطح اتکا کم ومرکز ثقل نسبتا از زمین دوراست واینها خود از عوامل ناپایداری می باشند.
در انسان دستگاه عضلانی و مفصلی حفظ تعادل را بعهده دارند.
نسبت قسمت های مختلف بدن به یکدیگر:
این نسبت ها در افراد مختلف متفاوت است.
برخی در قسمت های بالای بدن حجم بیشتری دارندو برخی در قسمت پایین بدن حجم بیشتری دارند.
بصورت تخمینی وزن سر ۷ درصد،تنه ۳۴ درصد،هر اندام فوقانی ۵/۶ درصد و هر اندام تحتانی ۵/۱۸ درصد وزن کل بدن را تشکیل می دهند.
محل مرکز ثقل بدن:
در جلو مهره S2 قرار دارد واز نظر ارتفاع بدن تقریبا ۵۰ تا ۵۵ درصد از روی زمین است.
در موقع بررسی وزن وکار بدن ،می بایستی مرکز ثقل هریک از اعضا بطور مجزا نیز بررسی گردد.
وقتی مرکز ثقل عضو بهم پیوسته از بدن مشخص باشد ،می توان مرکز دو قسمت را باهم محاسبه نمود.
مرکز ثقل اندام ها:
از نظر طول اگر اندام را دو قسمت کنند،این مرکز در۹/۴ (چهار نهم کسری)آن قرار دارد.
به عبارت دیگر طول قسمت نزدیک به بدن ۴ وقسمت دور از بدن ۵ خواهد بود.
در مورد مرکز ثقل هر قسمت از قبیل ران ،ساق،پا،ساعد وبازو نیز کم وبیش چنین قاعده ای صدق می کند.
از نظر علمی در قطع عضو اگر مثلا به طور تخمینی عضو به تنهایی ۱۸ درصدوزن بدن باشد وقطع عضو نیز از بالای زانو باشد،این فرد ۱۰ درصد وزن بدن خود را از دست داده است.
معمولا وزن پای مصنوعی از پای فرد کمتراست.
بنابراین پس از قطع عضو ونصب پای مصنوعی رود هم رفته وزن بدن کاهش می یابد.
مرکز ثقل بدن بعد از قطع مچ پا:
خطی که از مرکز ثقل بدن می گذرد زیاد تغییری نسبت به شخص سالم ندارد،زیرا وزن پا نسبتا کم است.
ولی روی هم رفته در حوالی خار خاصره ای قدامی فوقانی قرار می گیرد.
مرکز ثقل در قطع دو پا از بالای زانو: حدودا در حوالی L4-L3 قرار می گیرد.
مرکز ثقل در قطع دو پا از ران:
حدودا در جلو مهره یازدهم پشتی قرار می گیرد.
تعادل بدن در حال ایستاده روی دو پا:
سطح اتکا بستگی به طرز قرار گرفتن پاها بر زمین دارد.
هر چه پاها از هم بازتر قرار گیرند، سطح اتکا بیشتر وایستادن ،ثبات بیشتری دارد.
مفاصل انگشتان پا (انگشتی_ کف پایی) حد قدامی سطح اتکا محسوب می شوند و انگشتان معمولا وقتی جزء سطح اتکا قرار می گیرند که بدن کمی رو به جلو نوسان پیدا کند(مثل شروع حالت روی نوک انگشتان پا قرار گرفتن).
در شرایط عادی در ایستادن طبیعی ،نوسانی طبیعی در حد یک تا ۵/۱ سانتی متر است.
۷/۲-۹/۰ سانتی متردر یک وضعیت بدنی ایده آل در حالت ایستاده ،خط جاذبه کمی جلوتر از قوزک خارجی واز جلو خط میانی زانو و پشت کشکک عبور می کند.
این وضعیت موجب می گردد که درشت نی به طرف جلو حرکت داشته باشد.
در این رابطه فعالیت عضلات خم کننده پابه سمت پایین مانع از حرکت درشت نی می گردد.
بررسی های الکترو میوگرافی نشان داده است که عضله نعلی در افراد عادی و درطی ایستادن به حالت صاف بطور پیوسته یا ممتد فعال است.
در عین حال برخی عضلات در طی ایستادن به حالت صاف ،به طور پیوسته فعالیت نداشته اند نظیر:
- عضله دو قلو
- عضله درشت نی خلفی
- عضله درشت نی قدامی
- عضلات نازک نی
عبور از خط جاذبه از جلوخط میانی زانو موجب حرکت استخوان ران به طرف جلو می شود.
درحالی که کشش کپسول خلفی مفصل ران و رباط های مربوطه ،از بازشدگی زیاد مفصل ران جلوگیری کرده وتعادل را حفظ می کند.
بالا آمدن پا توسط فعالیت عضله نعلی خنثی می شود.
در یک وضعیت ایده آل مفصل ران در وضعیت خنثی قرار می گیردو لگن صاف بوده (بدون افتادگی یابالا رفتگی)و چرخش قدامی یا خلفی ندارد.
خطوط واصل بین مسیر عانه وخارهای خاصره ای قدامی فوقانی وخارهای خاصره ای خلفی فوقانی افقی می باشند.
در چنین وضعیت بدنی صحیحی خط جاذبه از برجستگی بزرگ استخوان ران و کمی عقب تر از مفصل ران عبور می نماید که این حالت موجب چرخش لگن بطور خلفی روی سر استخوان ران می گردد.
بر اساس بررسی های الکترو میو گرافی در طی ایستادن به حالت صاف،عضله سوئز خاصره ای فعال است.
وضعیت خستگی
یکی از انواع این وضعیت بدنی ،انتقال وزن روی یک پا است که تنظیم غیر قرینه مهره هاواندام های تحتانی را به دنبال دارد.
مطالعات انجام شده روی مصرف انرژی نشان می دهد که اگرچه ایستادن احتیاج به صرف انرژی کمتری دارد ،صرف حداقل انرژی را نمی توان به عنوان ملاک یک وضعیت خوب دانست.
مقرون به صرفه بودن متابولیسم از جهتی خوب است که نشان دهنده عدم وجود تون زیاد می باشد
ولی از دید گاه درمانگران ،راستای خوب قسمت های مختلف وبالانس آنها نباید فدای این مساله شود.
به نظر می رسد که انرژی لازم برای حفظ وضعیت صاف در یک راستای خوب نسبت مستقیمی با عادت های فردی دارد.
چرا که در مورد راستای بدنی تنوع زیادی بین افراد مختلف دروضعیت قائم هست.
درمانگران به خوبی می دانند که میزان سعی لازم برای ایستادن دریک وضعیت خوب چقدر بین افراد مختلف متفاوت است.
در حالی که یک نفر در حفظ این وضعیت ظاهرا مشکلی ندارد (برای اینکه برایش طبیعی است)فرد دیگری این وضعیت را به خود بگیرد،مگر به کمک درمانگر و باایجاد تانسیون زیاد.
یعنی در حالت دوم فرد انرژی زیادی را مصرف می کند برای تحقیق در این مورد بررسی متابولیسم و همچنین یافته های الکترو میوگرافی می توانند کمک کننده باشند.
مسئله مورد توجه این است که بعد از مدتی باانجام فعالیت های انتخابی در یک دوره مشخص، انرژی عضلانی لازم برای حفظ وضعیت مناسب کاهش می یابد.
تاثیر عضلات وساختار اسکلتی:
عضلاتی که از روی عادت در حالت کشیده شده نگهداری می شوند (بیش از حد فیزیولوژیک )تمایل به ضعیف شدن دارند.
این خاصیت را ضعف ناشی از کشش می نامند.
آنهایی که در وضعیت کوتاه شده نگهداری می شوند، خاصیت ارتجاعی خود را از دست می دهند وضعیف می شوند .
این حالت را ضعف ناشی از کوتاهی می نامند.
ضعف ناشی از کشش را ممکن است به صورت زیر تعریف نمود:
تاثیری است که نگهداشته شدن عضله را در یک وضعیت طویل شده، هرچند مختصر وبیش از اندازه طبیعی وضعیت استراحت فیزیولوژیک روی آن می گذارد.
این تاثیر بستگی به مدت زمان این وضعیت دارد نه به شدت آن. (این به معنای کشش بیش از اندازه نیست، بلکه کشش بیش از اندازه یعنی کشیده شدن عضله بالاتر از حدی که طول عضله اجازه می دهد).
درحالت ایستاده راستای ایده آل ممکن است وضعیت خنثی در نظر گرفته شود.
انحراف وضعیت بدنی:
انحراف وضعیت بدنی دراز مدت از این راستا می تواند منجر به ضعف ناشی ازکشش شود.
برای درک این سازش بهتر است به نظر یهرالستون در مورد فیریولوژی عضله توجه کنیم.
بعداز این که عضله ای توسط یک تحریک وادار به کوتاهی شود، برای طویل شدن عضله حین ریلکس شدن مکانیسم قابل توجهی وجود ندارد.
در بدن طویل شدن عضله توسط کشش عضله آنتاگونیست صورت می گیرد یا به کمک نیروی جاذبه.
طویل شدن یک عضله ریلکس یک پروسه غیر فعال است.
پس جدا از حالتی که عضله قادر به برگرداندن آن قسمت به وضعیت خنثی باشد یا یک نیروی خارجی باعث طویل شدن عضله کوتاه شود ،تمایلی در عضله کوتاه شده هست که دریک وضعیت تقریبا کوتاه باقی بماند.
در مشکلات عضلانی که در رابطه با وضعیت بدنی های غلط عادتی هستند ،ضعف وکشش ارتباط بسیار نزدیکی با یکدیگر دارند به طوری که هردو می توانند علت یانتیجه باشند.
ضعف یا کوتاهی در عضلات گردن ،پشت،شانه ها،کمر،شکم وتمام عضلات اندام های تحتانی مستقیما می توانند رود وضعیت قسمت های مختلف بدن و روی کل بدن اثر بگذارند.
اشکال در راستا و تحرک می تواند منجر به دو نوع اختلال شود:
- فشار اضافی روی سطوح مفصلی استخوان ها
- تانسیون ناخواسته روی استخوان (از طرف رباط ها یا عضلات)
دو نوع تغییرات استخوانی ممکن است رخ دهد، فشار اضافی و ناخواسته ممکن است موجب سایش سطوح مفصلی شود.
درحالی که کشش اضافی ممکن است موجب افزایش رشد استخوان در محل اتصال به بافت نرم شود. این مشکل راستا ،زمانی که انحراف طولانی مدت یا شدید باشد رخ می دهد.
راستای ضعیف بدنی اگر طولانی مدت باشد ،موجب فشار روی قسمت هایی از سطوح مفصلی می شود که بطور دائم یا تکراری تحت استرس هستند .
توانایی تحمل استرس های معمولی با افزایش مدت یا شدت این اشکال مکانیکی کاهش می یابد .
موقع پیشرفت ناهنجاری در بدن،علاوه بر فشارهای ناخواسته روی سطوح مفصلی ،عامل کشش ناخواسته روی رباط ها و یا رباط ها روی استخوان هم اضافه شده است.
وضعیت های بدنی ناهنجار:
در وضعیت های ناهنجار،کاهش تحرک عاملی است که موجب فشارهای اضافی می شود .
وقتی تحرک از بین می رود ،سفتی ایجاد شده ویک راستای بدنی خاص به صورت ثابت در می آید.
از دست دادن تحرک ممکن است نتیجه محدودیت حرکتی ناشی از کوتاهی عضله و یا عدم توانایی عضله ضعیف برای حرکت درآوردن یک قسمت باشد.
کوتاهی یک عضله عاملی پایدار است که تمایل دارد قسمت هایی را که به آن متصل است درراستای ضعیف نگه دارد واین بستگی به وضعیت بدن ندارد !
در صورتی که ضعف عضله این حالت را ندارد چون تغییر در وضعیت بدن می تواند موجب تغییردر راستای آن قسمت شود.
وقتی که حرکت مفصل طبیعی است ،پدیده تماس سطوح مفصلی وتحمل وزن حالت پخش دارد.
محدودیت حرکتی در بدن :
وقتی که محدودیت دامنه حرکتی وجود دارد ،تحل وزن روی بخشی ازسطوح مفصلی رخ می دهد که در آن دامنه مورد استفاده قرار می گیرد.
اگر محدودیت حرکتی یاسفتی مربوط به قسمتی باشدکه در حالت تحمل وزن راستای خوبی دارد در حالت نشسته یا ایستاده درد کمی وجود خواهد داشت،ولی در عین حرکت ،کشش عضلانی ممکن است رخ دهد.
اگر قسمتی که به خاطرکوتاهی عضله دچار محدودیت شده است در برابر هر حرکتی که ممکن است ایجاد استرین نماید حمایت شده باشد ،قسمت های دیگر که باید این محدودیت را جبران کنند ممکن است دچار استرین شوند.
اگر محدویت حرکتی بدن را در راستای غلط نگه دارد ،کشش وعلائم دردناک دائم وجود دارند ،چه فرد آرام باشد وچه در حال حرکت باشد.
در مواردی که دامنه اضافی برای مدتی طولانی وجود داشته باشد ،فشار ناخواسته ای روی لبه های سطوح مفصلی وارد می شود .
تحریک زیاد موجب کشش در رباط ها می گردد که در حالت طبیعی دامنه حرکتی را محدود می کنند .
به علاوه بنا به گفته استندلر ،اعمال کشش قوی مکرر روی رباط ها خاصیت ارتجاعی آنها را از بین برده و موجب طویل وشل شدن آنها می شود.
درد در ارتباط با وضعیت بدنی:
فشار مکانیکی روی ساختمان های حساس به درد مثل کشش رباط ها ،کپسول و یا فشرده شدن عروق خونی باعث انبساط و یا فشرده شدن انتهای اعصاب و احساس درد می شود .
این نوع تحریک بدون عکس العمل های التهابی رخ می دهد پس یک مشکل مکانیکی است نه پاتولوژیکی.
برداشتن فشار از روی ساختمان های حساس به درد ،تحریک را از بین می برد و فرد دردی راحس نمی کند.
سندرم درد مربوط به وضعیت بدنی بد:
یک وضعیت غلط وضعیتی است که بدن از راستای طبیعی منحرف شده است ولی ممکن است هیچ گونه محدودیت ساختمانی وجودنداشته باشد .
سندرم درد وضعیتی یعنی درد ناشی از فشار مکانیکی ،موقعی که فرد یک وضعیت غلط را برای مدت طولانی به خود می گیرد.
درد غالبا با فعالیت از بین می رود.
در اوایل اختلالی در انعطاف پذیری و قدرت عضلانی نیست ولی اگر وضعیت غلط ادامه پیدا کند ،انعطاف پذیری وقدرت به تدریج دچار عدم تعادل می شوند .
اختلال وضعیتی با این سندرم متفاوت است.
در این افراد کوتاهی سازشیدر بافت نرم وضعف عضلانی وجود دارند .
علتش ممکن است عادت های وضعیتی بد به مدت طولانی یا نتیجه کوتاهی و چسبندگی باشد که در طی بهبودی بافت بعداز ضربه یا جراحی ایجاد شده است.
به علاوه اختلال انعطلف پذیری وقدرت ،ممکن است ناحیه را نسبت به آسیب هایی مستعد کند که یک سیستم عضلانی _ اسکلتی طبیعی می تواند آنها را تحمل کند.
اخذ عادت های صحیح وضعیتی در بالغین ،برای جلوگیری از سندرم درد وضعیتی واختلال وضعیتی لازم است.
همین طور به دنبال ضربه یا جراحی ،ادامه ورزش های اصلاحی وانعطاف پذیری برای جلوگیری از کوتاهی وچسبندگی ودر نتیجه ایجاد اختلال ضروری است.
در بچه ها عادت های خوب وضعیتی برای جلوگیری از فشار غیر طبیعی روی استخوان های درحال رشد وتغییرات سازشی در عضله وبافت نرم لازم است.
آیا وضعیت ضعیف بدنی موجب ایجاد درد می شود؟
برخی در مورد اینکه وضعیت ضعیف بدنی موجب ایجاد درد می شود شک دارند .
سوال این افراد این است که چرا بعضی از نقص های وضعیتی که به نظر خفیف می آیند موجب پیدایش علائم کشش عضلانی می شوند ؟
یااینکه چرا موارد وضعیت بدنی غلط بدون علامت درد زیاد است؟
پاسخ این سوالات مدت زمان مربوط به وضعیت ضعیف و نادرست می باشد .
یک وضعیت بدنی ممکن است به نظر خیلی غلط بیاید،اما فرد ممکن است انعطاف پذیر بوده و وضعیت بدنش را بتواند به راحتی تغییر دهد!
و وضعیت دیگری ممکن است به نظر خوب بیاید ،اما کوتاهی و سفتی موجود ممکن است به قدری تحرک را محدود کند که وضعیت به آسانی قابل تغییر نباشد (محدودیت تحرک ممکن استفقط در تست انعطاف پذیری قابل تشخیص باشد)
مکانیزم عصبی _عضلانی:
گیرنده های حس عمقی مسئول اغلب حرکات رفلکسی لازم برای حفظ وضعیت ایستاده صاف و تطابقی هستند که موقع تغییر وضعیت باید انجام شود.
این گیرنده ها شامل گیرنده های مفاصل،عضلات ولابرینت ها هستند که توسط دو گروه گیرنده های خارجی بینایی و پوستی همراه می شوند.
گیرنده های پوستی همراه با گیرنده های فشار به عنوان حس عمقی می توانند کار کنند.
تطابق ارادی وضعیت بدن ،مکانیسمی شبیه مکانیسم حرکات اداری دارد و لزوما توسط محدودیت های ساختمانی فرد اداره می شوند.
کنترل عصبی وضعیت:
وضعیت بدن در نتیجه هماهنگی دائمی عصبی_ عضلانی شکل می گیرد.
این امر توسط مکانیسم رفلکسی پیچیده ای به نام رفلکس های وضعیتی صورت می گیرد .
در این جا لازم به یادآوری است که در جواب به تحریک آوران ،یک پاسخ وابرانی وجود دارد که به آن رفلکس می گویند.
دراین بحث پاسخ وابران همان عمل ضد جاذبه عضلات است.
تحریک آوران از منابع مختلفی مانند عضلات،چشم،گوش داخلی،مفاصل و پوست از سرتاسر بدن به سیستم عصبی مرکزی منتقل می شود.
عوامل زمینه ساز رشد و سلامتی عضلات ورفلکس های وضعیتی:
۱. اساس روانی باثبات
۲. سلامتی و بهداشت مناسب
۳. شرایط کافی جهت انجام حرکات آزاد وطبیعی.
یادگیری وضعیت وحرکت ،مثل یاد گیری سایر حیطه های رشدی است.
در ابتدا،وضعیتی به صورت بزرگسالی وجود ندارد.
بلکه کم کم با تکرار و انجام آن ،در ذهن جایگزین می شود وبه صورت نیمه ارادی در می آید.این موضوع در اصلاح وضعیت غلط نیز باید در نظر گرفته شود.
به عبارت بهتر،در وضعیت صحیح،صرفا قوی کردن وهماهنگی عضلات مطرح نیست،
بلکه تکرار زیاد جهت نیمه ارادی شدن وضعیت است که اهمیت دارد.
جنبه های روانشناسی :
جنبه های روانشناسی زیادی در رابطه بامشکلات وضعیتی وجود دارند.
برای مثال تمام مشکلات وضعیتی را نمی توان با دلایل فیزیکی،استخوانی،عضلانی یا محیطی توضیح داد.
وضعیت بدنی غیر طبیعی می توانند نشانه مشکلات شخصیتی یا احساسی باشند.
سر آویزان و شانه افتاده در برخی دختران بالغ غالبا منشا فیزیکی ندارند!
بلکه نشانه کم رویی یا عدم اعتماد به نفس هستند.
ورزش های وضعیتی کمک کمی به این قبیل دختران می توانند بکنند،مگر اینکه با کمک ها و مشاوره های روان شناسی همراه شوند.
این مسئله در مورد مردان کوتاه قد با وضعیت Bantom cock هم صادق است.
این وضعیت ،یک وضعیت جبرانی شدید برای حس حقارت است.
کسب مهارت درورزش هایی که در آنها اندازه مهم نیست مثل شنا یا شیرجه ،می توانند بسیار موثر تر از ساعت ها ورزش اصلاحی در یرنامه های مربوط به رفع لوردوز باشد.
در مورد مشکلات مشابه به آنچه گفته شد مسائل عمده ای که باید دنبال شوند عبارتند از:
۱٫ آموختن در باره روانشناسی رفتار وتطابق
۲. در صورت امکان کار کردن یا کمک خواستن از روانشناس یا روانپزشک
یک نقش مهم روانشناسی در آموزش وضعیت ایجاد انگیزه است.
هر چقدردرمانگرورزش ها را خوب انتخاب کرده باشد و هر چقدر فرد آنها را خوب ودائم انجام دهد،تاثیر این ها روی پیشرفت الگوهای وضعیتی کم خواهد بود.
مگر این که بیمار انگیزه داشته باشد و واقعا بخواهد که پیشرفت کند.
و بالاخره روانشناسی به عنوان یک تکنیک درمانی برای کسانی است که از روش تصورات ذهنی برای بهبود تصویر بدن و تغییر راه های عصبی _ عضلانی استفاده می کنند.
برای موفقیت در این روش،این افراد کاملا به همکاری بیمار در مشارکت ذهنی تکیه دارند!
چون معتقدند با این روش در داده های عصبی_ عضلانی تغییراتی ایجادمی شود.
عملکرد ارگانیک:
یک مشخصه ای که غالبا در مورد وضعیت خوب اظهار می شود، ارتباطی است که راستای بدن با عملکرد ارگانیک دارد.
نمی توان الگوهای وضعیتی را خوب دانست !
مگر آنکه اجازه عملکرد طبیعی پروسه های حیاتی فیزیولوژیک (بخصوص تنفس،گردش خون،هضم ودفع) را بدهند.
شواهد بالینی قابل ملاحظه ای برای ثابت کردن این مسئله ارائه شده اند ،اما شواهد تجربی نادر هستند.
برخی شواهد ارتباط بین عملکرد و وضعیت را نشان می دهند.
هافمن،یافته های معاینات معمول ارتوپدیک مربوط به دو گروه دختران دانشجو را مطالعه کرد.
یک گروه دیسمنوره داشتند و گروه دیگر بدون درد بودند.
معلوم شد که دوگروه اختلاف معنا داری در مورد وضعیت دارند:
۱. تیلت قدامی لگن
۲. غیر قرینه بودن ران ها
همین طور فاکس در مورد دیسمنوره در سه گروه از زنان تحقیق کرده است.
یک گروه پشت تابدار وگروه دیگر تیلت لگن غلط(افزایش)داشتند.
او متوجه شد که شیوع دیسمنوره و شدت آن در گروه پشت تابدار،نسبت به گروه کنترل بیشتر است .
برخلاف هافمن او نتوانست ارتباطی بین تیلت لگن و دیسمنوره پیدا کند.
منبع: کتاب حرکت اصلاحی دکتر یحیی سخنگویی و زهره افشارمند
shahabbiotrainer@gmail.com